لطفاً گُه نخورید.

ساخت وبلاگ

جشن گُه‌خوری

شورای عالی اداری، به‌ریاست رییس‌جمهور، به‌تازگی (در تاریخ ۳۰ اَمُرداد ۱۳۹۶) مصوبه‌ای را به‌تصویب رسانده‌است، که در نوع خود بسیار مهم است و، در صورت توجه و نظارت بر اجرای دقیق آن، می‌تواند منشأ تحولات پُردامنه‌ای شود. ماجرا از این قرار است که به‌پیش‌نهاد سازمان اداری و استخدامی کشور، «دستورالعمل اجرایی نحوه‌ی انتخاب و انتصاب مدیران حرفه‌ای» به‌گونه‌ای اصلاح شده‌است، که علاوه بر الزام مقرراتی بر کاستن چشم‌گیر از سن مدیران، سهم زنان از پُست‌های مدیریتی تا ۳۰ درصد افزایش یابد و، از این مهم‌تر، در شرایط تساوی گزینه‌های تصدی پُست مدیریتی از حیث شایستگی‌های عمومی و تخصصی، اولویت با زنان و جوانان باشد (این‌جا را ببینید).

برای آن‌ها که در بلندگوهای پُرسروصدای‌شان ادعای برقراری حقوقی برای زنان ایران را دارند، این ماجرا چندان جالب‌توجه نبوده‌است؛ چنان‌که از تاریخ انتشار این مصوبه‌ی مهم در روزنامه‌ی رسمی کشور، هیچ واکنشی به‌آن ابراز نشده‌است: هیچ‌یک از هواداران حقوق زنان، حتا یک توییت درباره‌ی این موضوع ننوشته‌است؛ اما در مقابل، درباره‌ی موضوعی به‌غایت بی‌اهمیت ـــ راه‌دادن زنان به‌ورزش‌گاه برای تماشای فوت‌بال ـــ تا دل‌تان بخواهد جنجال به‌پا کرده‌اند: یعنی فارغ از این تحول حقوقیِ متجلی در این مصوبه‌ی مهم، تنها به‌این پرداخته‌اند که «زنان را به‌ورزش‌گاه راه دهید!». این تفاوت از کجا آب می‌خورَد؟

موضوع از سه‌منظر قابل توجه است: نخست این‌که پی‌گیری حقوق زنان، هم‌چون بسیاری از موضوعات جدی دیگر، تبدیل به‌دست‌مایه‌ای برای هوچی‌گری، و لوث شده‌است؛ یعنی به‌جای پی‌گیری اصولی و اندیشیده‌ی آن، دوستان تنها به‌جاروجنجال دل بسته‌اند، که سرگرم باشند، و موضوعی برای مطرح‌شدن دست‌وپا کرده‌باشند (ای‌بسا این‌که مطالبه‌ی اصلی حقوق زنان ورود به‌ورزش‌گاه شده‌است، با این روحیه‌ی «استادیومی» نسبتی داشته‌باشد). دوم این‌که عمده‌ی فعالان حقوق زنان آن‌چنان به‌واسطه‌ی فقر دانش با آن‌چه به‌دنبال آن هستند بیگانه‌اند، که با این بحث تنها از حیث احساسی هم‌دلی دارند، و در یک هیستری جمعی مدام صدای یک‌دیگر را تشدید می‌کنند؛ بی آن‌که بدانند کجا محل اصلی نزاع است. و سوم این‌که بسیاری از فعالان حقوق زنان از خُرده‌بورژوازی‌ای هستند که غالباً دست‌شان در جیب پدر/هم‌سر/دوست‌پسرشان است و، اساساً، ربطی به‌مناسبات اجتماعی ندارند: این‌ها نمی‌توانند بفهمند که مناسبات ظالمانه‌ای که باید به‌دنبال زدودنش باشند اصلاً از چه‌سنخی‌ست؛ نمی‌توانند درکی از مناسبات ظالمانه‌ی کارگری ـ کارفرمایی داشته‌باشند و، در شرایطی که شکم‌های‌شان انباشته از مُفت‌خوری‌ست، اصلاً نمی‌توانند بفهمند زنِ کارگری که در میانه‌ی نبرد برای بقای خود و خانواده‌اش، در حال چندپاره‌شدن میان خانه و محل‌کار است، اساساً وقت ندارد به‌ورزش‌گاه فکر کند، تا چه رسد که خواستار ورود به‌آن شود؛ و با فقدان آگاهی از چیستی مناسبات اجتماعی، اصلاً نمی‌توانند کمکی به‌زنان بکنند: بنابراین با این مفاهیم سترگ بازی می‌کنند، تا به‌گندشان بکشند و، در عوض، سرگرم شوند؛ مانند همه‌ی مفاهیم دیگری که این روزها به‌گند کشیده می‌شوند: «جشن» برای اولین «پی‌پی»، با صَرفِ کیک‌هایی به‌شکل «گُه»، در بشقاب‌های مُطلّا!

به‌نظر من بهتر این است که هرکس نماینده‌ی خواسته‌های خودش باشد: آن‌ها که در پول‌های کثیف و رانت‌های آن‌چنانی و «ژن خوب» و بخوربخور از «سفره‌ی انقلاب» غوطه‌ورند، در بُشقاب‌های طلایی‌شان گُه بخورند؛ آن‌ها که دوست دارند بازی و وقت‌گذرانی کنند، متعرض مفاهیمی که نمی‌توانند هیچ آگاهی راستینی از آن داشته‌باشند نشوند، و بازی‌بازی در ورزش‌گاه آزادی را به‌حقوق زنان نچسبانند و، از این نمد، برای خود کلاهی ندوزند؛ آن‌ها هم که ظلم را با گوشت و خون‌شان تحمل می‌کنند، صبر کنند ـــ آن‌ها وارثان زمین خواهندبود، که فرمود: «می‌خواهیم بر کسانی که در زمین به‌فرودستی کشانده شده‌اند منت گذاریم، و آن‌ها را پیش‌وا و وارث قرار دهیم» (سوره‌ی مبارک قِصَص، آیه‌ی ۵).

اوه مای گاد! چه بذل و بخشش سخاوت‌مندانه‌ای!...
ما را در سایت اوه مای گاد! چه بذل و بخشش سخاوت‌مندانه‌ای! دنبال می کنید

برچسب : لطفاً,نخورید, نویسنده : bvazhe6 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 15:00